یازده محرم؛ عبور از کنار قتلگاه
تاریخ انتشار: ۱۰ مهر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۹۱۴۰۹۱
به گزارش بولتن نیوز، سر امام حسین (ع) پس از شهادت به خولی سپرده شد. خولی سر مبارک امام را در خورجین اسب نهاد.
بنابراین گزارش، امام حسین (ع) در هنگام شهادت ۵۷ یا ۵۸ سال داشت. پس از شهادت ایشان به ظاهر حادثه عاشورا تمام شده بود. هیچ جنگاور و مدافعی در کربلا نبود. در این زمان میتوان به رخدادهایی، چون غارت لباسهای امام حسین (ع)، اسب تاختن بر بدن ایشان، غارت و آتش زدن خیمهها و فرستادن سر مبارک امام حسین (ع) به کوفه اشاره کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شایان ذکر است سپیدهدم غمآلود کربلا در یازدهمین روز محرم در حالی دمید که بوی خون در مشام فضا پیچیده بود و اجساد پاک شهیدان در گوشه گوشه خاک پراکنده. خیمههای نیمسوخته و غارتشده و زنان و کودکانی که خواب آرام نداشتند، آماده حوادث بعد میشدند و سپاه عمرسعد که آن شب را در خواب گذرانده بودند، برخاستند. امام سجاد (ع) در تب میسوخت و عمهاش زینب (س) پرستار او بود. زنان و کودکان با لباسهای پاره پاره و بدنهای تازیانه خورده و صورت نیلی از سیلی، منتظر اسارت بودند. در چنین شرایطی عمرسعد فرمان داد تا سرهای شهیدان را جدا کنند. سواران و پیادگان مشغول جدا کردن سرها در میدان و داخل خیمه شهدا شدند. پس از جدا کردن سرها، عمرسعد دستور داد که سرها را میان قبایل تقسیم کنند. گویا میزان شرکت قبایل در کربلا معیار سهم آنان میشد.
فرماندهان و لشکر آماده حرکت شدند. عمرسعد به حُمید احمری دستور داد تا اعلام کند، لشکر آماده رفتن به کوفه باشد. در لهوف آمده است که سرها را پیشتر، شمربنذیالجوشن، قیسبناشعث و عمروبنحَجاج به کوفه بردند.
گفتنی است در نیمروز روز یازدهم محرم، غمرسعد آهنگ بازگشت به کوفه کرد. در این هنگام مجموعهای از کودکان، زنان و امام سجاد (ع) آماده حرکت میشدند. وضعیت کاروان اسیران بسیار دردناک و اندوهبار بود. حضرت زینب (س) جمع پراکنده را با سختی و دشواری گرد آورده بود. چشمها همه به او بود و او پناهگاه و یاور این لحظههای بیپناهی و غربت و اسارت بود. آنگاه زنان را از خیمه بیرون آوردند و آن را آتش زدند. آنان با سر و پای برهنه بیرون آمدند و به اسارت رفتند. در آن هنگام گفتند:شما را به خدا سوگند، ما را از قتلگاه امام حسین (ع) عبور دهید. چون چشم زنان به پیکر شهیدان افتاد، ناله و شیون سر دادند و بر گونهها سیلی نواختند.
اسفراینی در کتاب نورالعین فی مشهدالحسین (ع) مینویسد:عمرسعد فرمان داد زنان را با زور از پیکر امام حسین (ع) جدا کردند و با سر و روی باز در میان دشمنان بر اشتران بیجهاز نشاندند و با داشتن بدترین غمها و مصایب، مانند اسیران حرکت دادند. در طول راه، حضرت زینب (س)، علیرغم همه رنجها و داغها، به دلداری و تسلای خاطر داغدیدگان میپرداخت.
خاطرنشان میشود کوفه، شهر بهترین و برجستهترین یاران امام حسین (ع) و اینک شهری که داغ اتهام سنگین پیمانشکنی بر پیشانی دارد، آماده ورود کاروانی است که از کربلای حماسه و سوگ آمده است. این شهر چهلروز پیش، شاهد شهادت مسلمبنعقیل و هانیبن عروه بوده است. شهر کوفه برای حضرت زینب (س) ناشناخته نیست. پیمانشکنی کوفه در کولهبار تجربههای دختر امام علی (ع) اند. خته شده است. بیوفایی و پیمانشکنی نسبت به پدر و برادر از کوفه در ذهن و روح او تصویری ساخته که با کربلا کامل شده است.
منبع: بولتن نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.bultannews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «بولتن نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۹۱۴۰۹۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تفال به حافظ شنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳؛ المنه لله که در میکده باز است....
فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
المنه لله که در میکده باز است
زان رو که مرا بر در او روی نیاز است
خمها همه در جوش و خروشند ز مستی
وان میکه در آن جاست حقیقت نه مجاز است
از وی همه مستی و غرور است و تکبر
وز ما همه بیچارگی و عجز و نیاز است
رازی که بر غیر نگفتیم و نگوییم
با دوست بگوییم که او محرم راز است
شرح شکن زلف خم اندر خم جانان
کوته نتوان کرد که این قصه دراز است
بار دل مجنون و خم طره لیلی
رخساره محمود و کف پای ایاز است
بردوختهام دیده چو باز از همه عالم
تا دیده من بر رخ زیبای تو باز است
در کعبه کوی تو هر آن کس که بیاید
از قبله ابروی تو در عین نماز است
ای مجلسیان سوز دل حافظ مسکین
از شمع بپرسید که در سوز و گداز است
شرح لغت: غرور: فریفتگی به حسن و دلیری در دلبری/ تکبر:گردن کشی.
تفسیر عرفانی:۱- حتماً اوضاع بر وفق مراد شما خواهد شد و جای هیچ گونه نگرانی و اضطراب وجود ندارد. این دل مشغولی شما به علت وسواس و بی حوصلگی میباشد. پس توکل بر خدا کنید و سوره مبارکه السبا، آیه ۲۰ تا ۳۵ را با معنی و حضور قلب بخوانید که گشایش است.
۲- هیج کس از درد دل شما آگاه نیست و همه ریشخند میکنند.
۳- حضرت حافظ در بیت هفتم و آخر میفرماید:
زمانی که چشم به روی تو گشوده ام، مانند باز شکاری، از هر چه در جهان است، جز تو، چشم دوخته ام.
*ای یاران مجلس، از داغ دل حافظ ناتوان، تنها شمع اطلاع دارد که مانند وی میسوزد و میگذازد.
پس او نیز شما را خیلی دوست دارد و تردید شما ابدا موردی ندارد.
تعبیر غزل:شکر خدای را به جا بیاور که درها به رویت گشوده خواهد شد و رویاهات با حقیقت پیوند میخورد. شخصی وارد زندگیت میشود که میتوانی او را محرم رازهای ناگفته خود بدانی و به او اعتماد کنی. او چشم تو را بر روی همه جهان میبندد و دیدگانت را تنها به روی زیباییها میگشاید. پس بی آنکه غم و اندوه به وجود خود راه دهی خود را برای آمدن او آماده کن.